wort dictionary
FADE

stören

schwaches Verb

۱. مزاحم (ـِ کسی) شدن، مزاحم (ـِ کسی) بودن؛ مخل بودن؛ ناراحت کردن؛ اذیت کردن

[hat]; jdn. stören

مثال‌ ها:

ممکن است یک لحظه مزاحمتان شوم / وقتتان را بگیرم؟

darf ich Sie kurz stören?

می بخشید که مزاحم (تان) می شوم

entschuldigen Sie, wenn ich (Sie) störe

مزاحم نمی شوم، نمی خواهم مزاحم شوم

ich möchte nicht stören

مزاحمم؟، مزاحم (شما) هستم؟

störe ich (Sie)?

شما کارتان را بکنید!

lassen Sie sich nicht stören!

لطفاً مزاحم نشوید

bitte nicht stören!

مزاحمِ کارِ کسی شدن

jmdn. bei der Arbeit stören

موقعِ ناهار مزاحمِ کسی شدن

jmdn. beim Mittagessen stören

(اگر) سیگار بکشم ناراحت می شوید؟، مانعی ندارد/ اذیت نمی شوید اگر سیگار بکشم؟

stört es Sie, wenn ich rauche?

من از حرفِ مردم اصلاً ناراحت نمی شوم

was die Leute reden, stört mich gar nicht

تنها چیزی که مرا ناراحت / اذیت می کند

das einzige, was mich daran stört ...

این سر و صدای خیابان خیلی مزاحم است / مخل است / اذیت می کند

der Straßenlärm stört sehr

صدای بلند موسیقی اذیتم می کند

die laute Musik stört mich

موقعی که کار می کنم نمی خواهم کسی مزاحم من شود

wenn ich arbeite, möchte ich nicht gestört werden

۲. برهم زدن، مختل کردن؛ مخل چیزی بودن

[hat]; Versammlung, jds. Ruhe, Pläne usw.

۳. پارازیت انداختن در

[hat]; Sender usw.

مثال‌ ها:

ارتباط (تلفنی) قطع است

die Leitung ist gestört