situiert
Adjektiv۱. (کاربرد به صورت زیر:)
مثال ها:
فقیر/ تنگدست بودن، شغل کم درآمدی داشتن
schlecht situiert sein
مرفه/ پولدار بودن، شغل پر درآمدی داشتن
gut situiert sein
۱. (کاربرد به صورت زیر:)
فقیر/ تنگدست بودن، شغل کم درآمدی داشتن
schlecht situiert sein
مرفه/ پولدار بودن، شغل پر درآمدی داشتن
gut situiert sein