schmuggeln
schwaches Verb۱. (حمل) قاچاق کردن؛ به طور قاچاق فرستادن، قاچاقی رد کردن
مثال ها:
اسلحه به صورت قاچاق از مرز رد کردن
Waffen über die Grenze schmuggeln
۲. (جنس) قاچاق کردن، کار کسی قاچاق بودن، در کار قاچاق بودن
itr.
۱. (حمل) قاچاق کردن؛ به طور قاچاق فرستادن، قاچاقی رد کردن
اسلحه به صورت قاچاق از مرز رد کردن
Waffen über die Grenze schmuggeln
۲. (جنس) قاچاق کردن، کار کسی قاچاق بودن، در کار قاچاق بودن
itr.