schmarotzen
schwaches Verb۱. مفت خوری کردن، تنبل بودن و از دیگران سوء استفاده کردن [تحقیرآمیز]
[hat]; [abwertend] schmarotzen bei + Dativ
مثال ها:
تو نباید پیش پدر و مادرت مفت خوری کنی، باید بروی کار کنی
du darfst nicht bei deinen Eltern schmarotzen, du sollst arbeiten gehen
۲. زندگی انگلی داشتن، به عنوان انگل در روی یک گیاه و یا در بدن یک موجود زنده زیستن و از آن تغذیه کردن، انگل وار زندگی کردن
[hat]; [Zoologie] parasitieren