wort dictionary
FADE

schleudern

schwaches Verb

۱. پرت کردن، با منجنیق پرت کردن؛ زدن، انداختن

[hat]; Ball, Stein, Buch usw.

۲. [با آبگیر ماشین رختشویی] آب چیزی را گرفتن

[hat]; Wäsche usw.

۳. [با استفاده از دستگاه مرکز گریز عسل و غیره] گرفتن

[hat]; Honig usw.

۴. (به این طرف و آن طرف) سُر خوردن، سُریدن (و از مسیر خارج شدن)

itr., [ist]

عبارات کاربردی:

کسی را دستپاچه کردن

jdn. ins Schleudern bringen

[اتومبیل:] شروع به سر خوردن کردن، سر خوردن؛ [مج:] دست و پای خود را گم کردن، دستپاچه شدن، به تته پته افتادن، مِن و مِن کردن

ins Schleudern geraten