schicken
schwaches Verb۱. [کسی یا چیزی را] فرستادن، [چیزی را] ارسال کردن/ داشتن
[hat]
برای کسی چیزی فرستادن
jdm. etwas schicken
مرا پیش شما فرستاده اند، گفته اند به شما مراجعه کنم
man hat mich zu Ihnen geschickt
کسی را به خانه/ به مزرعه/ به ایستگاه راه آهن فرستادن
jdn. nach Hause/ aufs Feld/ an die Bahn schicken
کسی را از اتاق بیرون فرستادن
jdn. aus dem Zimmer schicken
بچه ای را به مدرسه فرستادن
ein Kind in die Schule schicken
بچه ها را فرستادم بخوابند/ فرستاده ام توی تخت [عا]
ich habe die Kinder ins Bett geschickt
برای کسی گل/ احضاریه فرستادن
jdm. Blumen/ eine Vorladung schicken
بسته ای برای کسی فرستادن
jdm./ an jdn. ein Päckchen schicken
نامه را به کدام اداره/ به نشانی کی باید فرستاد؟
an welche Stelle/ Adresse soll der Brief geschickt werden?
یک تاکسی برای کسی به خیابان فلان فرستادن
jdm. ein Taxi in die X-Straße schicken
جنس ها را به منزل کسی/ به خود شرکت فرستادن
die Waren ins Haus schicken
او را فرستاد (که) خرید کند
er schickte ihn einkaufen/ zum Einkaufen
چیزی را به آدرس کسی به برلین فرستادن
etwas an jds. Adresse nach Berlin schicken
چیزی را به برلین فرستادن
etwas nach Berlin schicken
۲. کسی را خبر کردن، پی/ دنبال/ عقب کسی فرستادن، گفتن که بیاید
[hat]; itr.; nach jdm. schicken
دکتر را خبر کردن، به دنبال پزشک فرستادن
nach dem Arzt schicken
۳. تن در دادن به، ساختن با؛ تسلیم چیزی شدن؛ خود را تطبیق/ وفق/ سازگاری دادن با، تحمل کردن
sich schicken in Akk.
تسلیم چیزی شدن، به چیزی تن در دادن
sich in etwas schicken
۴. برازنده/ شایسته/ زیبنده (ی کسی) بودن، مناسب بودن؛ درست/ صحیح بودن؛ کار خوبی بودن [عا]
sich (für jdn.) schicken (sich ziemen)
این کار برازنده (ی تو) نیست، این کار از تو بعید است
das schickt sich nicht (für dich)
با دهان پر حرف نمی زنند
es schickt sich nicht, mit vollem Mund zu reden
گفتن چنین چیزی شایسته نیست (خلاف ادب است)
es schickt sich nicht, so etwas zu sagen
این عمل برازنده ی یک دختر نیست
das schickt sich nicht für ein Mädchen
۵. جنبیدن، عجله کردن، زود بودن
itr., (sich beeilen)