scheinen
starkes Verb۱. تابیدن، درخشیدن؛ نور/ روشنایی دادن، نور/ روشنایی داشتن
[hat]; Licht ausstrahlen
تمام روز آفتاب بود، تمام روز خورشید می تابید/ می درخشید
die Sonne schien den ganzen Tag
این چراغ نور زیادی دارد
die Lampe scheint hell
نور به صورتش افتاده بود/ می تابید
das Licht schien ihm ins Gesicht
مهتاب به بالکن/ به داخل اتاق افتاده است
der Mond scheint auf den Balkon/ ins Zimmer
۲. به نظر آمدن، به نظر رسیدن، نمودن
[hat]; den Anschein haben
به نظر می آید که حالش بهتر شده است، ظاهراً/ گویا/ این طور که می نماید حالش بهتر شده است
es scheint ihm wieder besser zu gehen
از قرار معلوم نمی خواهد، به نظر می آید که نمی خواهد
er scheint nicht zu wollen; mir scheint, er will nicht/ dass er nicht will
این طور که به نظرم می آید
wie mir scheint
آن ها ثروتمندتر از آنند که می نماید/ به نظر می آید
sie sind reicher als es scheint
این کار به نظر من بهترین راه حل است
das scheint mir die beste Lösung (zu sein)
گویا/ مثل اینکه/ این طور که می نماید کارش دارد بالا می گیرد
es scheint, als ob es mit ihm aufwärts ginge
به نظر می آید که او تو را می شناسد
sie scheint dich zu kennen
به نظرم درست است
das scheint mir richtig
او پیرتر از سنش به نظر می رسد
er ist älter als er scheint