wort dictionary
FADE

schätzen

schwaches Verb

۱. برآورد کردن، تخمین زدن، حدس زدن

[hat]; in etwa berechnen

مثال‌ ها:

خسارت وارده هزار مارک تخمین زده می شود

der Schaden wird auf tausend Mark geschätzt

فاصله ای را درست تخمین/ حدس زدن

eine Entfernung richtig schätzen

حدس می زنی چند سال داشته باشد؟

wie alt schätzst du ihn?

به نظرم مسن تر می آید

ich hätte ihn älter geschätzt

حدس بزن، اگر گفتی؟ [عا]

schätz mal!

۲. تقویم کردن، قیمت گذاشتن روی، ارزیابی کردن، قیمت زدن

[hat]; taxieren

مثال‌ ها:

زمینی را تقویم کردن

ein Grundstück schätzen

۳. ارزش/ احترام قائل بودن برای، ارج نهادن

[hat]; Person

مثال‌ ها:

قدر کسی را دانستن

jdn. zu schätzen wissen

رفته رفته به ارزش کسی پی بردن

jdn. schätzen lernen

۴. اهمیت دادن به، ارزش/ اهمیت قائل بودن برای

[hat]; Wert legen auf

مثال‌ ها:

من برای اطمینان و اعتماد او ارزش قائلم، قدر اطمینان و اعتماد او را می دانم

ich schätze seine Zuverlässigkeit

رفته رفته به ارزش چیزی پی بردن

etwas schätzen lernen

۵. قدر چیزی را دانستن

[hat]; würdigen; etwas zu schätzen wissen

مثال‌ ها:

من کمک شما را هرگز فراموش نمی کنم

ich weiß Ihre Hilfe zu schätzen

۶. گمان/ خیال/ فکر کردن، حدس زدن، احتمال دادن

[hat]; vermuten, annehmen

مثال‌ ها:

گمانم پیش خانواده اش باشد

ich schätze, er ist bei seiner Familie