recken
schwaches Verb۱. کشیدن، دراز کردن
[hat]
مثال ها:
(برای دیدن چیزی) گردن کشیدن/ گردن خود را دراز کردن
den Hals (nach etwas) recken
۲. دست و پای خود را کشیدن [مثلاً بعد از بیدار شدن]، خمیازه کشیدن
sich recken (und strecken)
۱. کشیدن، دراز کردن
[hat]
(برای دیدن چیزی) گردن کشیدن/ گردن خود را دراز کردن
den Hals (nach etwas) recken
۲. دست و پای خود را کشیدن [مثلاً بعد از بیدار شدن]، خمیازه کشیدن
sich recken (und strecken)