wort dictionary
FADE

passieren

schwaches Verb

۱. پیش آمدن (برای)، اتفاق افتادن (برای)؛ [نیز:] صدمه دیدن، طوری/ چیزی شدن [عا]

[ist]; (jdm.) passieren (geschehen)

مثال‌ ها:

چه شده؟، چه پیش آمده؟، چه اتفاقی افتاده است؟

was ist passiert?

چیزی شده؟، چیزی پیش آمده؟، اتفاقی افتاده؟

ist etwas passiert?

صدمه ای دیده؟، طوریش شده؟، بلایی به سرش آمده؟، اتفاقی برایش افتاده؟

ist ihm etwas passiert?

آنجا تصادف شده/ سانحه ای پیش آمده است

dort ist ein Unfall passiert

امروز (برایم) چیز غریبی پیش آمد/ اتفاق غریبی افتاد

heute ist (mir) etwas Seltsames passiert

چنین چیزی تا به حال برایم پیش نیامده/ سابقه نداشته است، تا به حال چنین اتفاقی برایم نیفتاده است

so etwas ist mir noch nie passiert

(برای همه) پیش می آید، عیبی ندارد

das kann (jedem mal) passieren; das kann schon mal passieren

تکلیف این چه می شود؟، این را چه باید کرد؟

was passiert mit diesem Zeug?

هیچکس زخمی نشده است/ صدمه ندیده است

es ist niemandem etwas passiert