wort dictionary
FADE

neigen

schwaches Verb

۱. کج کردن، یک بر کردن، مایل کردن؛ [نیز:] خم کردن، پایین آوردن

[hat]; tr.

مثال‌ ها:

لیوان/ بشکه را کج کردن

das Glas/ Fass neigen

سر خود را به نشانه ی سلام خم کردن

den Kopf zum Gruß neigen

۲. کج شدن، یک بر شدن، مایل شدن؛ [نیز:]‌ خم شدن

sich neigen

مثال‌ ها:

کج شدن، یک بر شدن، یک وری شدن [عا]

sich zur Seite neigen (Schiff usw.)

روی نرده خم شدن

sich über das Geländer neigen

۳. شیب داشتن، شیب پیدا کردن؛ سرازیر شدن؛ [نیز:] مایل بودن، کجی‌ داشتن

sich neigen (Ebene, Boden)

مثال‌ ها:

به طرف رودخانه شیب پیدا کردن/ سرازیر شدن

sich zum Fluss neigen (Gelände usw.)

سطح مایل/ شیبدار

eine geneigte Ebene

۴. رو به پایان بودن

sich (dem Ende zu) neigen

۵. تمایل/ گرایش داشتن به، متمایل بودن به؛ رغبت داشتن به، دوست داشتن

[hat]; itr.; neigen zu (tendieren)

مثال‌ ها:

مردم بیشتر تمایل دارند به اینکه گفته ی او را باور کنند

man neigt eher dazu, ihm zu glauben

همیشه مبالغه می کند، دوست دارد مبالغه کند

er neigt zu Übertreibungen

متمایل به کمونیسم بودن، گرایش های کمونیستی داشتن

zum Kommunismus neigen

به چیزی تمایل داشتن

zu etwas neigen

۶. مستعد ابتلا به چیزی بودن، آمادگی چیزی را داشتن

[hat]; itr.; neigen zu (anfällig sein)

۷. سر تعظیم فرود آوردن/ سر فرود آوردن (در برابر)، خم شدن در برابر

sich neigen (vor Dat.) (sich verbeugen)