können

این را که می تواند برای من توضیح بدهد؟

(از درد) نتوانستم بخوابم/ خوابم نبرد

هر کاری که بخواهد می تواند با او بکند

این کار را می توانست بکند

تا آنجا که می توانست/ تا جایی که در قدرتش بود دوید

حداکثر کوششم را خواهم کرد

آنقدر خورد که دیگر نمی توانست بخورد، تا آنجا که می توانست خورد

دیگر نمی توانستیم، نزدیک بود از خنده روده بر شویم

حالا می توانی بیایی

تو که نمی توانی برای من تکلیف تعیین کنی

خیالت راحت باشد، می توانی اطمینان داشته باشی

در این مورد حق با شماست/ باید به شما حق بدهم

این جور کارها کفرم را در می آورد

می توانیم برویم؟، می توانیم شروع کنیم؟

هر کاری که از دستم بر می آمد انجام داده ام (همه ی سعی خودم را کرده ام)

(فحش رکیکی است که در موقع رد کاری یا تحقیر کسی گفته می شود)

تقصیر او نیست!

هیچ کاری از دستش بر نمی آید!

پولتان را سر مرز هم می توانید/ می شود عوض کنید

نتوانستم/ نشد بیایم

ممکن است بفرمایید ساعت چند است؟

در این مورد کاری نمی توان کرد/ نمی شود کرد

هر آن ممکن است بیاید

بسته ها امکان دارد گم شده باشد

منظورش نمی تواند/ امکان ندارد این بوده باشد

البته ممکن است اشتباه کرده باشم

امکانش هست، بعید نیست، امکان دارد، ممکن است

ممکن نیست، محال است

ممکن است فردا بیاید

ممکن است اشتباه کرده باشد

چه کسی می توانست باشد؟

شنا بلدی؟ می توانی شنا کنی؟

من هم این حرکت ها را سابق بر این بلد بودم

آلمانی نمی داند/ بلد نیست

درسش را بلد است

تو چه چیزها بلدی!

ترانه ای را از بر بودن

نوشتن بلد است

زبان روسی بلد نیستم

آدم نمی داند که چه پیش می آید

خواستن توانستن است