hergeben
starkes Verb۱. دادن؛ تحویل دادن؛ ردکردن [عا]؛ اِخکردن [عا]
[*][hat]; tr. (reichen, geben)
مثال ها:
(کتاب را) بده ببینم!
gib mal (das Buch) her!
بده به من!
gib her!
۲. دادن؛ بخشیدن؛ صرفکردن؛ خرجکردن؛ ازدستدادن [و غیره]؛ واگذار کردن؛ در اختیار (کسی) گذاشتن
[*][hat]; tr. (weggeben)
۳. بهکاری تن(در)دادن؛ [نیز:] بهخاطرِ کاری خود را کوچککردن
sich hergeben für/ zu
مثال ها:
تن به کار پستی دادن
sich für eine niedrige Arbeit hergeben
۴. (چیزی) بهدستدادن، بهدردخوردن؛ صرفیدن، صرفداشتن
[*][hat]; tr.; ugs. (ergiebig sein)
مثال ها:
این کتاب به درد نمی خورد
das Buch gibt nichts her