wort dictionary
FADE

herausnehmen

starkes Verb

۱. (از توی چیزی) برداشتن؛ بیرون‌ آوردن

[*][hat]

مثال‌ ها:

چیزی را از (توی) گنجه برداشتن/ از گنجه بیرون‌ آوردن

etwas aus dem Schrank herausnehmen

لوزه‌های کسی را برداشتن/ بیرون‌ آوردن/ درآوردن (عمل کردن)

jmdm. die Mandeln herausnehmen

عبارات کاربردی:

(گستاخانه) به خود اجازه ی کاری را دادن

sich etwas herausnehmen

به‌ خود حق/ اجازه‌ دادن (که)، این حق را برای خود قائل‌ شدن (که)

sich das Recht herausnehmen ugs.

زیاده‌روی‌ کردن، روی خود را زیاد کردن [عا]، پای خود را بیش از گلیم خود دراز کردن

sich zu viel herausnehmen