wort dictionary
FADE

handeln

schwaches Verb

۱. عمل‌کردن؛ اقدام‌کردن، دست به‌عمل زدن؛ دست‌به‌کارشدن

itr. (etwas tun); [hat]

مثال‌ ها:

چارۀ دیگری نداشتیم، طورِ دیگری نمی‌توانستیم عمل کنیم

wir konnten nicht anders handeln

باید فوراً عمل کنیم/ اقدام کنیم/ دست‌به‌کار شویم

wir müssen sofort handeln

عبارات کاربردی:

فقط حرفش را نزن، عمل کن!

nicht reden, handeln!

۲. رفتار/ عمل‌کردن

itr. (sich verhalten); [hat]

۳. تجارتِ/ داد و ستدِ چیزی کردن، در کارِ تجارتِ چیزی بودن، چیزی خرید و فروش کردن

itr. (mit Getreide usw.); [hat]

مثال‌ ها:

خرید و فروش ماشین های دست دوم کردن

mit Gebrauchtwagen handeln

۴. داد و ستد داشتن با، معاملاتِ تجاری داشتن با، روابطِ بازرگانی داشتن با

itr. (mit einer Firma, einem Land usw.); [hat]

۵. عرضه‌کردن، خرید و فروش کردن، معامله‌کردن

tr. (zum Kauf anbieten)

مثال‌ ها:

این سهام در بازارِ بورس خرید و فروش نمی‌شود

diese Aktien werden nicht an der Börse gehandelt

۶. چانه‌زدن

itr. (feilschen); [hat]

۷. از/ دربارۀ چیزی بحث‌کردن، چیزی را موردِ بحث قراردادن، دربارۀ چیزی بودن؛ به‌چیزی پرداختن

itr.; handeln von, handeln über Akk.; [hat]

مثال‌ ها:

این فیلم راجع به ناپلئون است

der Film handelt von Napoleon

۸. موضوع بر سرِ چیزی بودن، صحبت/ بحث بر سرِ چیزی بودن؛ مسألۀ چیزی/ کسی در میان بودن/ مطرح‌بودن؛ راجع به ... بودن

es handelt sich um ...

مثال‌ ها:

موضوع (بر سرِ) چیست؟ قضیه از چه قرار است؟

worum handelt es sich?

در اینجا مسألۀ این یک بچه مطرح نیست

es handelt sich hier nicht um dieses eine Kind

راجع به کار من است

es handelt sich um meine Arbeit