wort dictionary
FADE

gewähren

transitiv

۱.

jmdm. etwas gewähren

۲. در اختیارِ کسی گذاشتن/ قراردادن؛ دادن به؛ اعطاکردن به؛ فراهم‌آوردن برای، امکان‌دادن به؛ ارزانی داشتن؛ واگذار کردن

allg.; [hat]

مثال‌ ها:

به‌کسی وام‌دادن/ اعطاکردن، وام در اختیارِ کسی گذاشتن

jmdm. (einen) Kredit gewähren

پناهندگی/ مصونیت‌دادن

Asyl/ Immunität gewähren

به‌کسی اجازۀ ورود دادن، گذاشتن که کسی وارد شود

jmdm. Einlass gewähren

این کار امکانِ آشنایی با/ ورود به‌طرزِ کار آنان را فراهم‌می‌آورد

das gewährt einen Einblick in die Methode

۳. قائل‌شدن برای، دادن به؛ منظورکردن برای

(Aufschub, Rabatt usw.); [hat]

مثال‌ ها:

برای همه ی اجناس ده درصد تخفیف قائل می شویم

wir gewähren auf alle Waren 10 Prozent Rabatt

۴. پذیرفتن، برآوردن؛ اجابت/ مستجاب‌کردن

geh. (Bitte, Wunsch usw.); [hat]

۵. کسی را آزادگذاشتن، کسی را به‌حالِ خود گذاشتن/ رهاکردن، کاری به‌کارِ کسی نداشتن، جلوی کار کسی را نگرفتن

jmdn. gewähren lassen