wort dictionary
FADE

flattern

intransitiv

۱. (پرپرزنان/ بال‌زنان) رفتن؛ پرپرزدن؛ بال(ها را) به‌هم‌زدن

ist. (Schmetterling, Vogel usw.)

مثال‌ ها:

پرپرزنان از این گل به‌آن گل رفتن، از این گل به‌آن گل پریدن

von Blüte zu Blüte flattern

ناآرام در قفس پرپرزدن/ به‌این طرف و آن طرف پریدن

unruhig im Käfig flattern

۲. (در اثر وزش باد) در هوا به‌این طرف و آن طرف رفتن (کاغذ یا برگ و ...)

ist. (Papierstücke usw.)

مثال‌ ها:

اسکناسها باد می‌خوردند و به‌زمین می‌ریختند

die Geldscheine flatterten auf die Erde

۳. بادخوردن، تکان‌تکان خوردن (پرچم؛ رخت آویزان روی بند)

(Wäsche, Segel usw.); [hat]

۴. پرپر زدن

[hat]

۵. در اهتزاز بودن (پرچم)

[hat]

۶. نامنظم زدن (قلب؛ نبض)

[hat]