flankieren
transitiv۱. در دو طرفِ چیزی واقعبودن/ [نیز:] راهرفتن؛ [نظامی:] از جناحی پوششدادن/ پوشاندن، پشتیبانی کردن
[hat]
مثال ها:
در دو طرف کسی یا چیزی قرار داشتن
jdn. oder etwas flankieren
۱. در دو طرفِ چیزی واقعبودن/ [نیز:] راهرفتن؛ [نظامی:] از جناحی پوششدادن/ پوشاندن، پشتیبانی کردن
[hat]
در دو طرف کسی یا چیزی قرار داشتن
jdn. oder etwas flankieren