etwas
Indefinitpronomen۱. کمی، قدری، یکخرده، یک کمی [عا]، اندکی، مقداری
(ein wenig)
مثال ها:
کمی بلندتر
etwas höher
کمی دیگر نمک
noch etwas Salz
۲. چیزی؛ کاری؛ مطلبی؛ حرفی
(eine nicht näher bestimmte Sache)
مثال ها:عبارات کاربردی:
چیزی خوردن
etwas essen
کاری/ اقدامی کردن
etwas unternehmen
چیزی/ مطلبی گفتن، حرفی زدن
etwas sagen
چیزی که
etwas, was
چنین چیزی
so etwas
چیزِ دیگری؛ مطلبِ دیگری؛ کارِ دیگری
etwas anderes
چیزِ ارزانتری
etwas Billigeres
چیزِ وحشتناکی
etwas Schreckliches
یک روزی کارهای خواهدشد/ بهجایی خواهدرسید
aus ihm wird einmal etwas
یک چیزی مثل ...؛ یک نوع ...
so etwas wie ...
عجب!
so etwas!