erben
transitiv۱. بهارثبردن (از)
auch fig.; + von; [hat]
مثال ها:عبارات کاربردی:
حق ارث بردن
das Recht zu erben
این شلوار از برادرش به او رسیده است (مال برادرش بود)
die Hose hat er von seinem Bruder geerbt
در اینجا حلوا خیر نمی کنند (هیچ چیز مجانی گیر نمی آید)
hier gibt es nichts zu erben