wort dictionary
FADE

entsprechen

intransitiv

۱.

Dat.

۲. مطابقت/ تطبیق‌داشتن با، مطابقت/ تطبیق‌کردن با، مطابق‌بودن با، وفق/ تطابق‌داشتن با، خواندن با

(den Tatsachen usw.); [hat]

مثال‌ ها:

ادعای او با واقعیت مطابقت ندارد

seine Behauptung entspricht nicht der Wahrheit

۳. متناسب‌بودن با، تناسب‌داشتن با؛ جوابگوی چیزی بودن

(jmds. Status, Fähigkeiten, Erwartungen usw. entsprechen); [hat]

۴. برابربودن با، برابری‌کردن با، به‌پای چیزی رسیدن، دستِ کمی نداشتن از

(gleichkommen, gleichwertig sein)

۵. چیزی را به‌جا(ی) آوردن، عمل‌کردن به؛ چیزی را برآوردن؛ نظرِ کسی را تأمین‌کردن

(einer Bitte usw.)