dämmen
transitiv۱. سد کردن، بستن، مجرای آب را بستن
Wasser, Fluss usw.; [hat]
۲. جلو چیزی را گرفتن، از نفوذ چیری جلوگیری کردن، مانع (نفوذ چیزی) شدن
Wärmestrahlen usw.; [hat]
۳. عایق بندی کردن (در برابر)
Raum gegen Kälte usw.; [hat]
۴. جلو چیزی را گرفتن، مهار/ کنترل کردن
[hat]