bezweifeln
transitiv۱. شک/ تردید داشتن در
[hat]
مثال ها:
شک نیست که، تردیدی ( در این) نیست که، مسلم آن است که
es ist nicht zu bezweifeln, dass
من در این مورد شک دارم، چندان مطمئن نیستم
ich bezweifle das
به چیزی شک کردن؛ در چیزی تردید داشتن
etwas bezweifeln