wort dictionary
FADE

beurteilen

transitiv

۱. نظر دادن درباره، اظهار نظر کردن درباره؛ ارزیابی کردن؛ قضاوت/ حکم کردن درباره

[hat]

مثال‌ ها:

درباره کاری/ کتابی نظر دادن، کاری/ کتابی را ارزیابی کردن

eine Arbeit/ ein Buch beurteilen

شما وضع را چطور می بینید/ ارزیابی می کنید؟

wie beurteilen SIe die Lage?

من در این مورد نمی توانم نظری بدهم/ قضاوتی بکنم

das kann ich nicht beurteilen

نظرش/ تشخیصش/ قضاوتش در این باره غلط بود

das hat er falsch beurteilt

از ظاهر کسی درباره اش قضاوت کردن

jmdn. nach seinem Äußeren beurteilen

در مورد کسی یا چیزی قضاوت کردن

jdn. oder etwas beurteilen

آدم نباید از ظاهر مردم در مورد آن ها قضاوت کند

man sollte Leute nicht danach beurteilen, wie sie aussehen