آهنگ آلمانی
صرف افعال
اصلاحات روزمره
فلش کارت
FA
DE
besudeln
transitiv
صرفش کن
۱. آلوده کردن؛ آلودن؛ [مج:] لکه دار کردن؛ کثیف کردن
[hat]
مثال ها:
خون آلود
mit Blut besudelt
تماس با ما
درباره ما
ارتقا عضویت
حریم خصوصی