wort dictionary
FADE

berücksichtigen

transitiv

۱. در نظر گرفتن، در نظر داشتن، مورد توجه قرار دادن؛ توجه کردن؛ از نظر دور نداشتن؛ رعایت کردن

besondere Umstände; [hat]

مثال‌ ها:

وضع مزاجی او را هم باید در نظر گرفت

man muss seinen Gesundheitszustand auch berücksichtigen

در این میان باید توجه/ در نظر داشت که

man muss dabei berücksichtigen, dass

رعایت کسی یا چیزی را کردن؛ کسی یا چیزی را در نظر گرفتن

jdn. oder etwas berücksichtigen

۲. ترتیب اثر دادن به (درخواست/ ایراد کسی)

Antrag, Einwand; Person usw.