benutzen (benützen)
transitiv۱. استفاده کردن از، مورد استفاده قرار دادن؛ بکار بردن؛ مصرف/ استفاده کردن، استعمال کردن؛ کارکردن [عا]؛ سود/ بهره جستن
[hat]
از حمام/ از وسایل نقلیه عمومی استفاده کردن
das Bad/ die öffentlichen Verkehrsmittel benutzen
در حال حاضر این اتومبیل مورد استفاده نیست/ قرار نمی گیرد
das Auto wird derzeit nicht benutzt
از آسانسور استفاده کردن، با آسانسور رفتن
den Fahrstuhl benutzen
از در ورودی جلو استفاده کردن/ رفتن
der vorgeren Eingang benutzen
از فرهنگی استفاده کردن، به فرهنگی مراجعه کردن
ein Wörterbuch benutzen
از ابزاری استفاده کردن، ابزاری را به کار بردن
ein Werkzeug benutzen
تعداد زیادی ظرف مصرف/ استفاده کردن
sehr viel Geschirr benutzen
من این دستمال را هنوز مصرف/ استفاده/ استعمال نکرده ام
ich habe das Taschentuch noch nicht benutzt
ما از این اتاق به عنوان اتاق کنفرانس استفاده می کنیم
diesen Raum benutzen wir als Konferenzraum
از مدت انتظار برای مطالعه استفاده کردن
die Zeit des Wartens zum Lesen benutzen
از هر فرصتی برای قدم زدن استفاده کردن
jede Gelegenheit zu einem Spaziergang benutzen
از فرصت استفاده کردن
die Gelegenheit benützen
از چیزی استفاده کردن
etwas benutzen