befassen
transitiv۱. سرگرم/ مشغول (بررسی) چیزی بودن؛ پرداختن به؛ سر و کار داشتن با؛ وقت خود را صرف چیزی کردن
sich befassen mit (sich beschäftigen)
مثال ها:
بحث می پردازد به ...
die Diskussion befaßt sich mit
با موضوعی (فکر) خود را مشغول کردن؛ در صدد کاری بودن
sich mit etwas befassen
به کار سیاست پرداختن
sich mit Politik befassen
۲. کاری را محول کردن به؛ مشغول کردن؛ مامور کردن
tr.; jmdn. befassen mit; [hat]