ausweisen
transitiv۱. (از کشور) اخراج کردن؛ (از مدرسه؛ از کشور) بیرون کردن
tr. (is dem Land); [*][hat]
۲. اوراق شناسایی خود را نشان دادن، هویت خود را ثابت کردن؛ مدارک لازم را نشان دادن؛ (با ارائه ی کارت شناسایی) هویت خود را نشان دادن
[*]; sich ausweisen
مثال ها:
ممکن است برگ شناساییتان را ببینم؟
können SIe sich ausweisen?
مدارکی نشان داد دال بر اینکه مالک اتومبیل است
er konnte sich als Besitzer des Wagens ausweisen
۳. دال بر چیزی بودن، ثابت کردن، نشان دادن، معلوم کردن؛بخوبی بر آمدن از
tr. (zeigen, nachweisen)