austragen
transitiv۱. توزیع/ پخش کردن
Briege, Zeitungen, Waren usw.; [*][hat]
۲. حل و فصل کردن، فیصله دادن، به آخر رساندن؛ به مرحله ی نهایی (به نتیجه ی قطعی) رساندن
Streit usw.; [*][hat]
مثال ها:
به دعوایی پایان دادن
einen Streit austragen
۳. انجام دادن، برگذار کردن
Weltkampf uns.
مثال ها:
مسابقه ای برگذار کردن
einen Wettkampf austragen
۴. (به طور عادی) به دنیا آوردن
Kind
مثال ها:
او زودتر از موعد زاییده است
sie hat das Kind nicht ausgetragen