wort dictionary
FADE

ausfüllen

transitiv

۱. پر کردن (با)؛ گرفتن (با)

ausfüllen mit (Zahn, Grube; Ritz usw.); [*][hat]

۲. گرفتن، اشغال کردن، پر کردن (جایی را)؛ پوشاندن

Raum; Fläche usw.; [*][hat]

مثال‌ ها:

تابلو ها تمام (سطح) دیوار ار پوشانده/ گرفته/ پر کرده بود

die Bilder füllten die ganze Wand aus

۳. گذراندن (به، با)،‌ سپری کردن (به،‌ با)،‌ پر کردن (با)

ausfüllen mit (Wartezeit usw.); [*][hat]

مثال‌ ها:

وقت خود را با چیزی (کاری) پر کردن

seine Zeit mit etwas ausfüllen

۴. پر/ تکمیل کردن (پرسش نامه)

Formular usw.; [*][hat]

۵. ارضا/راضی/ اشباع کردن؛ ذهن/ فکر کسی را به خود مشغول کردن،‌چیزی هم و غم/ فکر و ذکر کسی بودن

befriedigen, in Anspruch nehmen

مثال‌ ها:

آن کار ارضایش نمی کرد

die Tätigkeit füllte ihn nicht aus

هم و غمش همین فکر بود

die Idee füllte ihn gänzlich aus

کاری کسی را مشغول (ارضا) می کند

etwas füllt jdn. aus

۶. از عهده انجام کاری بر آمدن؛ انجام دادن، انجام وظیقه کردن

Stellung usw.

مثال‌ ها:

از عهده انجام سمت خود (بخوبی) بر می‌ آید

er füllt seinen Posten (gut) aus