wort dictionary
FADE

ausdrücken

transitiv

۱. گرفتن؛ آب گرفتن، آب چیزی را گرفتن؛ چلاندن

Flüssigkeit, Frucht usw.; [*][hat]

مثال‌ ها:

لیمویی را آب گرفتن، آب لیمویی را گرفتن

eine Zitrone ausdrücken; den Saft (aus der/ einer Zitrone) ausdrücken

لباسی را چلاندن، آب لباسی را گرفتن

ein Kleidungsstück ausdrücken

۲. (فشار دادن و ) خاموش کردن

tr. (Zigarette usw.); [*][hat]

مثال‌ ها:

سیگار را خاموش کردن

die Zigarette ausdrücken

۳. بیان کردن، بیان داشتن، به بیان آوردن؛ به قالب کلمه در آوردن؛ وصف/ توصیف کردن؛ گفتن؛ ادا کردن؛ تلفظ کردن

tr. (Gedanke usw.); [*][hat]

مثال‌ ها:

مطالبی را با کلمات/ با ایم و اشاره بیان رکدن

etwas mit Worten/ Gesten ausdrücken

به عبارت دیگر/ ساده تر

anders/ einfacher ausgedrückt

۴. منظور خود را بیان کردن/ بیان داشتن/ به بیان در آوردن، حرف خود را زدن؛ اظهار نمودن؛ توضیح دادن

[*]; sich ausdrücken

مثال‌ ها:

منظور خود را روشن بیان کردن

sich deutlich ausdrücken

نمی دانم که چگونه منظورم را بیان کنم

ich weiß nicht, wie ich mich ausdrücken soll

۵. (مراتب... خود را) ابراز/ اظهار کردن، ابراز/ اظهار داشتن، ابراز/ اظهار... کردن؛ عرض کردن

tr. (seinen Dank usw.); [*][hat]

مثال‌ ها:

تأسف خود را از واقعه ای ابراز نمودن

sein Bedauern über einen Zwischenfall ausdrücken

به کسی تسلیت گفتن

jdm. sein Beileid ausdrücken

۶. حاکی از چیزی بودن،‌ گویای/ مبین چیزی بودن،‌ حکایت از چیزی کردن/ داشتن؛ نمایانگر چیزی بودن، رساندن

tr. (zeigen)

مثال‌ ها:

گفته هایش حاکی از نگرانی فراوان بود

seine Worte drückten große Sorge aus