ausdenken
transitiv۱. چیزی به فکر کسی رسیدن؛ از خود درآوردن، اختراع کردن؛ چاخان کردن [عا]؛ کشیدن، چیدن؛ در نظر گرفتن؛ مجسم کردن؛ طرح ریزی کردن
tr.; auch: sich etwas ausdenken; [*][hat]
نقشه ای کشیدن، نقشه ای به فکر کسی رسیدن
(sich) einen Plan ausdenken
کلکی/ بهانه ای به فکر رسیده است
ich habe mir einen Trick/ eine Ausrede ausgedacht
بازیی از خود در آوردن
sich ein Spiel ausdenken
همه اینها را از خودش در آورده است، همه اش من درآوردی است [عا]
das alles hat er sich nur ausgedacht
فکر یک سوپرایز (یک بهانه) را کردن (در ذهن خود آماده کردن)
sich eine Überraschung (eine Ausrede) ausdenken
این یک داستان ساختگی (از خود درآورده) است
das ist eine ausgedachte Geschichte
۲. غیر قابل تصور بودن، در تصور نگنجیدن
nicht auszudenken sein
عواقب این کار را نمی توان به تصور آورد
die Folgen sind nicht auszudenken