amtieren
intransitiv۱. موقتاً تصدی امور را عهده داشتن، قائم مقام بودن؛ سمتی را بر عهده داشتن، بر سر کار بودن؛ خدمت دولتی کردن
[hat]
مثال ها:
قائم مقام فعلی شهردار
der zur Zeit amtierende Bürgermeister
قائم مقام وزیر
amtieren der Minister
۱. موقتاً تصدی امور را عهده داشتن، قائم مقام بودن؛ سمتی را بر عهده داشتن، بر سر کار بودن؛ خدمت دولتی کردن
[hat]
قائم مقام فعلی شهردار
der zur Zeit amtierende Bürgermeister
قائم مقام وزیر
amtieren der Minister