wort dictionary
FADE

äußern

transitiv

۱. ابراز کردن،‌ ابراز داشتن،‌ نشان دادن،‌ ظاهر کردن

tr. (zu erkennen geben)

مثال‌ ها:

اعتراض خود را با کشیدن سوت ابراز کردن

seine Kritik durch Zischen äußern

اظهار نظر کردن

Meinung äußern

۲. گفتن،‌ ابراز/ اظهار داشتن؛ ابراز/ اظهار کردن؛ بر زبان آوردن، بیان کردن

tr. (aussprechen); [hat]

مثال‌ ها:

عقیده خود را گفتن/ ابراز کردن

seine Meinung äußern

ابراز تمایل کردن که

den Wunsch äußern, dass

احساسات را بیان کردن

Gefühle äußern

نمی خواست عقیده ی خود را راجع به این مساله اظهار کند

er wollte nicht seine Meinung zu diesem Problem äußern

۳. نظر دادن، اظهار نظر کردن، نظر خود را گفتن/ ابراز کردن، چیزی گفتن،‌ حرفی زدن؛ اظهار کردن (عقیده)

sich äußern (seine Meinung sagen)

مثال‌ ها:

من در این زمینه نمی توانم نظری بدهم

zu diesem Thema kann ich mich nicht äußern

انتقاد کردن از، نظر منفی دادن درباره

sich kritisch äußern über Akk.

درباره ی چیزی اظهار نظر کردن

sich über etwas äußern

لطفا عقیده ی خود را بیان کنید!

bitte äußern Sie sich!

۴. نمایان بودن (در)، نمایان/ دیده شدن (در)؛ نمایانگر چیزی بودن؛ ظاهر شدن؛ خود را نشان دادن

sich äußern in Dat./ durch (sich zeigen)

مثال‌ ها:

نشانه این بیماری تب تند است

die Krankheit äußert sich durch hohes Fieber