ackern
transitiv۱. شخم زدن، کشتکاری کردن
itr. (Feld); [hat]
۲. زحمت کشیدن، جان کندن، سخت کار کردن، پدر خود را در آوردن؛ (خر) حمالی کردن؛ خرخوانی کردن
ung.
مثال ها:
با هم نشستیم و خرخوانی کردیم (لاتین یاد گرفتیم)
ich habe mit ihm (Latein) geackert
۱. شخم زدن، کشتکاری کردن
itr. (Feld); [hat]
۲. زحمت کشیدن، جان کندن، سخت کار کردن، پدر خود را در آوردن؛ (خر) حمالی کردن؛ خرخوانی کردن
ung.
با هم نشستیم و خرخوانی کردیم (لاتین یاد گرفتیم)
ich habe mit ihm (Latein) geackert