wort dictionary
FADE

abwandern

intransitiv

۱. (به کسی یا چیزی) رو/ روی آوردن، روانه (ی جایی) شدن؛ کوچ/ مهاجرت کردن، نقل مکان کردن؛ سرازیر شدن؛ حرکت کردن؛ رفتن

[*][ist]

مثال‌ ها:

روستا را ترک کردن و به شهر ها رو آوردن/ کوچ کردن

vom Land in die Städte abwandern

کشاورزی را ترک کردن و به صنایع روی آوردن

aus der Landwirtschaft in die Industrie abwandern

به حزب مخالف روی آوردن

zur Opposition abwandern

به خارج سرازیر شدن/ انتقال داده شدن

ins Ausland abwandern (Devisen usw.)