wort dictionary
FADE

abstoppen

transitiv

۱. متوقف کردن، نگهداشتن، و اایستاندن

tr. (Auto, Fahrer usw.)

۲. متوقف شدن، موقف کردن، نگهداشتن، (وا) ایستادن

itr. (Auto, Fahrer usw.)

۳. کم کردن (و ایستادن)

tr. (Tempo usw.)

۴. متوقف کردن، مانع چیزی شدن، جلوگیری کردن از، جلو چیزی را گرفتن؛ بازداشتن

tr. (Vormarsch, Einwanderung usw.)

۵. متوقف کردن

tr. (Produktion usw.)

۶. (زمان چیزی را)‌ اندازه گرفتن، زمان/ وقت/ تایم گرفتن (با کرنومتر)

tr. (mit der Stoppuht)