abstempeln
transitiv۱. مهرزدن؛ (مهر زدن و) باطل کردن
Ausweis, Briefmarke usw.
۲. برچسب زدن به، انگ زدن به، اسم گذاشتن روی، اسم دادن به، تسمیه دادن به؛ قلمداد کردن
bezeichnen als
مثال ها:
به شیادی معروف شده است، انگ شیادی خورده است
man hat ihn zum/ als Betrüger abgestempelt
نهضتی را راتجاعی قلمداد کردن
eine Bewegung als reaktionär abstempeln
به کسی انگ خیانت کار زدن
jdn. zum (als) Verräter abstempeln