wort dictionary
FADE

abstehen

intransitiv

۱.

abstehen von

۲. فاصله داشتن (از)، دور بودن (از)، دور ایستادن (از)

entfernt stehen

مثال‌ ها:

گوش های برآمده

abstehende Ohren

۳. بیرون زدن (از)؛ سیخ ایستادن

nicht anliegen

۴. چشم پوشیدن از، چشم پوشی کردن از، صرف نظر کردن از، منصرف شدن از

verzichten

۵. (مدت زیادی) ماندن و گرم شدن (آب؛ نوشابه)