abstecken
transitiv۱. [ با دیرک و مانند آن] علامت گذاری/ نشانه گذاری کردن؛ (حریم را) مشخص کردن
Land
۲. (قبل از دوختن) با سوزن اندازه کردن
مثال ها:
بلندی شلوار را با سوزن ته گرد مشخص کردن
die Länge der Hose abstecken
۳. معین کردن محدوده زمین با کوبیدن میخ چوبی بر زمین
[Bauingenieurwesen]