abspulen
transitiv۱. (از قرقره، کلاف) باز کردن؛ در آوردن
[*] [hat]
مثال ها:
شعری را (نطقی را) به شکل خسته کننده و تکراری بیان کردن
eine Rede (ein Gedicht) abspulen
۱. (از قرقره، کلاف) باز کردن؛ در آوردن
[*] [hat]
شعری را (نطقی را) به شکل خسته کننده و تکراری بیان کردن
eine Rede (ein Gedicht) abspulen