wort dictionary
FADE

absondern

transitiv

۱. مجزا/ جدا کردن (از)، تفکیک/ سوا کردن (از)

tr., absondern von (Kranke usw.)

۲. دوری کردن/ دوری جستن/ دوری گذیدن (از)؛ کناره گرفتن (از) کناره گیری کردن (از)، خود را کنار کشیدن (از)؛ بریدن از

sich absondern (von)

۳. (از خود) بیرون دادن، (از خود) پس دادن؛ تراوش کردن؛ دفع کردن

tr., (Harz, Speichel, Schweiß use.)

۴. ترشح/ مترشح شدن، بیرون آمدن، بیرون زدن،؛ دفع شدن

sich absondern (Eiter usw.)