absolvieren
transitiv۱. به پایان/ به اتمام/ به آخر/ به انجام رساندن، تمام کردن؛ فارغ التحصیل شدن از
Lehrgang, Studium; Schule usw.
مثال ها:
از دانشگاه فارغ التحصیل شدن
die Universität absolvieren
۲. انجام دادن، پشت سر گذاشتن
Aufgabe, Pensum usw.
۳. (با موفقیت) گذراندن، موفق/ قبول شدن در، از عهده چیزی برآمدن
Prüfung usw.
مثال ها:
در امتحان قبول شدن
sein Examen absolvieren
۴. آمرزیدن