wort dictionary
FADE

absitzen

transitiv

۱. پیاده شدن (از)، پایین آمدن (از)، به زیر آمدن (از)

itr., ist (vom Pferd, Fahrrad usw.)

مثال‌ ها:

از اسب پیاده شد

er saß vom Pferd ab

۲. آب خنک خوردن، در زندان/در هلفدانی گذراندن

tr., (im Gefängnis)

مثال‌ ها:

دوران محکومیتش را می گذراند

er sitzt seine Strafe ab

هنوز باید دو سال در زندان باشد

er muss noch zwei Jahre absitzen

۳. مگس پراندن، مگس پرانی کردن

tr., (im Büro usw.)

مثال‌ ها:

او در دفتر خود (بیکار) نشسته و فقط ساعات اداری خود را می گذراند

er sitzt in seinem Büro die Dienststunden ab

۴. به سر بردن

۵. فاصله داشتن