absehen
transitiv۱. [ در طرز کار کسی دقیق شدن و] چیزی را یاد گرفتن از
tr., jmdm. etwas absehen (Trick usw.)
یک تردستی را (با نگاه کردن) از کسی یاد گرفتن
jdm. ein Kunststück absehen
۲. از روی دست کسی نوشتن/ نگاه کردن
tr., itr.; etwas (von jmdm.) absehen (Lösung uns.)
او حل مساله را از روی دست من نوشته است
er hat die Lösung bei mir abgesehen
۳. پیش بینی کردن
tr. (voraussehnen)
عواقبش را نمی توان پیش بینی کرد
die Folgen sind nicht abzusehen
پایان اعتصاب را نمی شود پیش بینی کرد
das Ende des Streiks ist noch nicht abzusehen
۴. خود داری کردن از؛ چشم پوشیدن/ چشم پوشی کردن/ صرف نظر کردن از؛ منصرف شدن از
itr.; absehen von (nicht tun, verzichten auf)
از چیزی صرف نظر کردن
von etwas absehen
۵. چیزی را ندیده گرفتن/ در نظر نگرفتن/ به حساب نیاوردن/ منظور نکردن؛ گذشتن از، چیزی را کنار گذاشتن
itr., absehen von (unbeachtet lassen)
صرف نظر از ... ؛ گذشته از ...
abgesehen von ...
از (بدی) هوا که بگذریم مسافرت خیلی خوبی بود
von dem Wetter absehen (absehen von dem Wetter) war die Reise sehr schön
صرف نظر از اینکه ...؛ جز اینکه ...
abgesehen davon, dass ...
۶. قصد/ خیال داشتن که، قصد کاری را داشتن، چیزی را خواستن؛ [نیز:] چشم کسی به چیزی بودن، چشم داشتن به
tr., es abgesehen haben auf Akk.
مثل اینکه قصد آزار ما را دارد، گویا قصدش این است که ما را اذیت کند
er hat es wohl darauf abgesehen, uns zu ärgern
چشمش فقط به پول اوست، فقط پول او را می خواهن
er hat es nur auf ihr Geld abgesehen
ظاهراً به تو چشم دارد؛ [نیز:] گویا می خواهد اذیتت کند
anscheinend hat er es auf dich abgesehen
چشم کسی دنبال کسی یا چیزی بودن؛ کسی ییا چیزی را منظور داشتن
es auf jdn. oder etwas abgesehen haben
امروز رییس به او بند کرده است (پاپیچ او شده است)
heute hat es der Chef auf ihn abgesehen
۷. لب خوانی کردن
itr., tr. (von Mund)