abschleppen
transitiv۱. بکسل کردن و بردن؛ یدک کشیدن؛ کشیدن و بردن (وسایل نقلیه)
tr., (Auto usw.)
مثال ها:
با هزار زحمت این دو چمدان سنگین را حمل کرده ام
ich habe mich mit zwei schweren Koffern abgeschleppt
۲. چیزی را کشان کشان بردن/ بزور بردن
sich abschleppen mit (sich abmühen mit)
۳. به تور زدن
tr., (Mädchen usw.)
۴. (کسی را بر خلاف میل او) با خود بردن