abschirmen
transitiv۱. حفاظت (در مقابل اشعه) / محافظت کردن از، مصون نگهداشتن؛ پوشاندن
Schützen
مثال ها:
کسی را در مقابل چیزی محفوظ نگاه داشتن
jdn. vor etwas abschirmen
۲. جلو چیزی را گرفتن
Licht, Lärm, Strhlen usw.
۱. حفاظت (در مقابل اشعه) / محافظت کردن از، مصون نگهداشتن؛ پوشاندن
Schützen
کسی را در مقابل چیزی محفوظ نگاه داشتن
jdn. vor etwas abschirmen
۲. جلو چیزی را گرفتن
Licht, Lärm, Strhlen usw.