آهنگ آلمانی
صرف افعال
اصلاحات روزمره
فلش کارت
FA
DE
abscheiden
transitiv
صرفش کن
۱. دفع/ خارج کردن، بیرون راندن؛ تشرح کردن، پس دادن؛ تراوش کردن؛ نهشت/ رسوب دادن، ته نشین کردن
footer.contact
footer.about
footer.premium
footer.privacy