wort dictionary
FADE

abschaffen

transitiv

۱. لغو/ ملغی/ الغا کردن، از میان برداشتن، موقوف کردن

Gesetz, Todesstrafe, Steuern usw.

مثال‌ ها:

مجازات اعدام را از میان برداشتن

die Todesstrafe abschaffen

قانونی را لغو کردن

ein Gesetz abschaffen

۲. برانداختن، منسوخ کردن، از میان برداشتن، موقوف کردن

Brauch usw.

۳. دیگر نگه نداشتن؛ خلاص شدن از (دست)

Haustier, Auto usw.